سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

شکیبایى به اندازه مصیبت فرود آید ، و آن که به هنگام مصیبت دست بر رانهایش زند ثوابش به دست نیاید . [نهج البلاغه]

از: مهدی لقمانی  دوشنبه 83/9/16  ساعت 10:17 عصر  

خورشید که غروب می کند ....

سلام دوستان عزیز. به دلیل مشکلات در سایت پرشین بلاگ و تا درست شدنش من به طور موقت اینجا آپدیت کردم

خورشید که غروب می کند ، اشک در چشمانم سرازیر می شود

خورشید که غروب می کند، خود به خود دلم گرفته می شود

خورشید که غروب می کند ، آتش دلم سرد سرد می شود

خورشید که غروب می کند، یاد و خاطره هایی که با هم داشتیم در ذهنم تکرار می شود

خورشید که غروب می کند ، اسم تو را دائم پیش خودم تکرار می کنم

خورشید که غروب می کند ، دستهایم آرزوی دست های تو را دارند

خورشید که غروب می کند، چشمهایم آروزی دیدن چشمهای تو را دارند

خورشید که غروب می کند، آرزوی شنیدن صدای تو را دارم

کاش غروبی فرا نرسد که تو در کنارم نباشی!

آنوقت پایان زندگی عاشقانه من خواهد بود!


نظرات شما ()

از: مهدی لقمانی  چهارشنبه 83/9/11  ساعت 8:27 صبح  

باور نکن اما ... !

باور نکن اما من عاشقم عاشق چشمهای تو ، عاشق قلب پاک تو

باور نکن اما من عاشقم عاشق خنده های تو ، عاشق اشکهای تو

من عاشقم ، قلبم را با اراده و اطمینان به تو خواهم داد

می خواهم ثابت کنم به همگان که عشق واقعی به چه معناست

می خواهم ثابت کنم عشق مقدستر از آن است که ما می شناسیم

عشق واقعی اینجاست در قلب من می خواهم آن را ابراز کنم به تو!

صداقت ، یکرنگی ، یکدلی همه و همه در قلب من است

باور نکن اما من می توانم می توانم عاشق واقعی باشم

باور نکن اما من می توانم دیوانه تر از مجنون باشم

باور نکن اما من می توانم مهتاب تو باشم

باور نکن اما من می توانم خورشید در خشان تو باشم

باور نکن اما من می توانم محرم رازهای تو باشم

باور نکن اما من می توانم همدم زندگی توباشم

باور نکن اما من می توانم آغاز خوشبختی برای تو باشم

 


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خورشید که غروب می کند ....
باور نکن اما ... !

فهرست


1563 :کل بازدید
0 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


حضور و غیاب


یــــاهـو

درباره خودم


.

لوگوی خودم


.

لوگوی دوستان


لینک دوستان


مهدی لقمانی

اشتراک


 

طراح قالب